غفلت‌های پرهزینه  

می‌گفت: دخترم وقتی پا به یکی از دبستان‌های غیرانتفاعی گذاشت که اگر قرار باشد برای ادامه بقا همه‌چیز را فدای حفظ برند خود می‌کنند، دیگر آن کودک شش‌ساله قبل نبود تا کارهای جاری خود را در کمال آرامش و متانت انجام دهد.

غفلت‌های پرهزینه  


می‌گفت: دخترم وقتی پا به یکی از دبستان‌های غیرانتفاعی گذاشت که اگر قرار باشد برای ادامه بقا همه‌چیز را فدای حفظ برند خود می‌کنند، دیگر آن کودک شش‌ساله قبل نبود تا کارهای جاری خود را در کمال آرامش و متانت انجام دهد. زیرا اولیاء مدرسه مرتبا به او و دیگر دانش آموزان تأکید می‌کردند منحصرا باید ازنظر درس خواندن نمونه باشد تا امتیاز واحد آموزشی که در آن درس می‌خواند در صدر بماند؛ اما تغییر روحیه آرام به عجول شدن در انجام امور تنها تفاوتی نبود که در او ایجاد می‌شد بلکه یکی دیگر از مشکلات مبتلابه محموله سنگینی شامل کتاب و دفترچه‌ها و لوازم‌التحریر متعددی بود که هرروز و به‌سختی در کوله خود جای می‌داد تا این بار سنگین چند کیلویی را به‌واسطه کمر و شانه‌های نحیف حمل‌ونقل نماید که این رویش نه‌تنها در دبستان بلکه در مقطع راهنمایی هم ادامه یافت تا در اوایل دوران دبیرستان با معضل خمیدگی پشت مواجه گردد و پزشکان ناچار به ترمیم آن از طریق جراحی ارتوپدی و جای دادن پروتز استخوان‌های خم‌شده در ستوان فقرات شوند و پس‌ازآن به مدت یکسال در آتلی از پلاستیک فشرده محبوس باشد تا قوس کمر به حالت طبیعی برگردد و البته پس از انجام این هزینه کلان علاوه بر میزان استرس‌های خانوادگی در مدت یکسال رقمی معادل بهای یک واحد آپارتمان گردید تا خاطره تلخ آن همیشه همراه دانش‌آموز و اولیاء او باشد. امروز و چون همیشه که اینگونه آزمون‌وخطاهای بدون زیرساخت با شکست روبرو می‌شوند، کارشناسان آموزشی به این نتیجه رسیده‌اند که اکثر محتواهای کتب درسی مدارس غیرضروری است و چاره‌ای جز حذف آن‌ها نیست تا نه‌تنها مشکل حمل‌ونقل‌های این بار زائد مرتفع شود بلکه زمان کافی به‌منظور آموزش محتواهای دیگر بااهمیت و کاربردی داشته باشند که ضمن آن آرامش را در خود و دانش آموزان جایگزین استرس‌ها کنند و با خلاقیت‌های موجود در هر دو سو دروس را آموزش دهند و بیاموزند و این همان چالش اصلی بخش آموزش در نهادیست که سه دهه است پرورش را کنار گذاشته و معضلی است که علاوه بر کارگزاران و کارشناسان، رهبری در اردیبهشت امسال به «حذف مطالب غیرضروری درسی» تذکر دهند. محمدرضا نیک نژاد یکی از کارشناسان بخش آموزش پیرامون حجم بالای کتب درسی در مدارس اینگونه می‌گوید که «نه‌تنها حجم کتب درسی بلکه تعدد آن‌ها نیز در کشورمان زیاد است و همین مسئله مشکلات زیادی را برای ساختار آموزش، دانش‌آموز و حتی خانواده‌اش ایجاد کرده است. درحالی‌که در کشور‌های اسکاندیناوی کتاب‌های درسی در ۹ سال نخست تحصیل نهایتاً پنج یا شش عدد است، اما در کشور ما میانگین کتاب‌ها ۹ الی ۱۰ عنوان است؛ این یعنی دانش‌آموز دبستان در مدارس ایران هفت کتاب دارد و وقتی به مقطع دبیرستان می‌رود ۱۶ کتاب خواهد داشت. درحالی‌که به نظر من برای کودک اول و دوم ابتدایی تنها سه کتاب کافی است، چراکه این دو مقطع دبستان مبتنی بر سوادآموزی است؛ یعنی خواندن، نوشتن و حساب کردن. در چنین شرایطی فضای آموزشی دانش‌آموز خالی می‌شود و در این فضا معلم می‌تواند تکالیف را در مدرسه به بچه‌ها بدهد و روی آن نظارت داشته باشد. به‌علاوه اینکه کودک با کوله‌باری از تکالیف به خانه برنمی‌گردد زیرا شاهد آن هستیم که بسیاری از خانواده‌ها تخصص لازم را برای آموزش دروس به کودک ندارند و وقتی دانش‌آموز تکالیف را در خانه‌اش با کمک پدر و مادر انجام می‌دهد، درواقع دو مدل آموزش می‌بیند و دچار مشکل می‌شود.

پدر و مادر که تئوری‌ها را نمی‌دانند و به همین دلیل فشار بیشتری روی کودک وارد می‌شود. درنهایت می‌بینیم درصد چشمگیری از دانش‌آموزان وقتی به سن متوسطه می‌رسند، نمی‌خواهند ادامه تحصیل بدهند و مدرسه رفتن برایشان عذاب‌آور است. به نظر من آن مسئولی که برنامه‌ریزی می‌کند که دانش‌آموزان چه دروسی را در چه مقطعی بخوانند و چه محتوایی را در کتب درسی قرار بدهند، باید به این فکر کند که چه‌کار کند تا دروس و محتوای آن‌ها برای دانش‌آموزان جذاب شود و مدرسه را دوست داشته باشند، نه اینکه با تصمیمات سوء خود، آن‌ها را از درس دلزده کنند. باید در مدارس به‌گونه‌ای عمل شود تا هر دانش‌آموز بتواند روابط اجتماعی را به‌خوبی فرابگیرد و به‌عنوان یک شهروند در جامعه مؤثر باشد بااین‌حال در کشور ما تأکید به فرزندآوری می‌شود، اما متأسفانه به مسئله فرزند پروری اهمیت چندانی داده نمی‌شود. آن مافیایی که نانش در تکثیر و افزایش کتب آموزشی و افزایش غیرانتفاعی‌ها و افزایش مؤسسات خصوصی آموزشی است نیز اجازه نمی‌دهد تا مشکلات برطرف شود به همین دلیل این مسائل پابرجا باقی می‌ماند. پرشمار و فشرده بودن ساعات آموزشی از نکاتی است که بچه‌ها را به‌شدت خسته می‌کند و در یادگیری آن‌ها نتیجه عکس می‌دهد.» نیازی نیست ذهنمان را به دورترها پرواز دهیم زیرا حداقل در هر خانه یکی دو مورد از نتایج اینگونه آموزش‌ها در سه دهه اخیر نمودار است که به‌عنوان مستندات می‌توان با آن‌ها وارد شد و مشورت کرد تا پیرامون همه آن روزهای سخت دانش‌آموزی درد دل و عقده‌گشایی کنند درحالی‌که باید سال‌های آمدوشد مدرسه به‌عنوان بهترین ایام زندگی دانش‌آموز به‌حساب آید و در ذهن او ثبت شود تا اولیا و نظام آموزشی متضرر این غفلت‌های پرهزینه نباشند که بالتبع شورای عالی با وصله‌پینه کردن اینگونه قوانین و تبصره‌های ابن‌الوقت به سرانجامی شکوفا و روشن نمی‌رسد. ادامه دارد

ارسال نظر